نیست، ولی انبوه است: عنوانی بر جدایی؛ که کلمه است و دیگر هیچ. مگر دلتنگی، انتظار و دستی
خاک: عنوانی بر هذیان و خاک؛ اشتداد تبهای کرونایی در شبهای عاشورایی
رنج نافرمان:عنوانی بر ابزورد بودن دنیاست. رنجی که پایان ندارد، همچنان که عصیان انسان
پاهایی که کفش را می زنند: عنوانی بر پیمودن دنیا، و در جستجوی ابزاری که تاب و تحمل پا را ندارد
چهل و دو به شک: عنوانی بر تولد چهل و دو سالگی من و ابرام است، در غیبت صغرای او و شک شیرین من
کوفته در لژ انفعالیون: عنوانی بر انفعال و بیارادگی ماست با آنچه بر خود مقدر کردهایم
مفاصل نسیانی: عنوانی بر فراموشی مکرر؛ در ذهن توده ایدئولوگ تا بهشت زهرا
پریود افعال در مسیر خطی سالها: عنوانی بر ارزش واژگانی که چون اتفاق در حال افتادنند؛ در کشاکش سال ها
زنجیر اول، زنجیر دوم: عنوانی بر دوبینی محمول؛ تصویری ذهنی از یک پدیده، واقعه و یا سوژه، با دو نگاه
بهار در دلم سرفه میکند: عنوانی بر گل و درخت و بهار، بر طبیعت؛ که هر سال تازه میشوند و آدمها کهنهتر
هر روز برای کوچ میجنگم: عنوانی بر رفتن بی آنکه رفته باشی. مثل اینکه نفست را در کوچهای، خانهای، جایی، جا گذاشته باشی
مردهریگ: عنوانی بر چراغ دست پدران و فرزندان؛ مردهریگ شریعت
زمستون رو دوست ندارم ابرام: عنوانی بر افتراق میان فرضی و خیالی بودن دنیا، زیر پوست زمستان
دستخط شفاهی: عنوانی بر نامهای از آنچه میگذرد، به آنکه هیچگاه از اینجا نمیگذرد؛ به ابرام
آینه: عنوانی بر گفتگو با مردی که در فرار از استقرار تماس و پیوند مبتذل با دنیا به آینه پناه برده است
یکی بود، یکی نبود: عنوانی بر قصههای تو در تو؛ از ماجرای واقعی من تا حدیث خیالی تو
پاییز: عنوانی بر وضعیتی داغ و تپنده در موقعیتی سرد و کشنده؛ مثل خون
کار خوشونه: عنوانی بر تأملات یک راننده و مسافرانش، که “خود کرده را تدبیر نیست”
زندگی روی میز: عنوانی بر تکرار و تراکم چیزها؛ در اطراف میزی که با مداد کشیدهام، میزی که منم
شهر آتش گرفته بود: عنوانی بر حسرت یک شهر، قصه اشک و آتش
هرگز از مرگ نهراسیدهام: عنوانی بر بدزبانی، از پنجره زیباترین واژه های زبانی
مردهها زنده نمیشن: عنوانی بر زیارت اهل عبور، با گل و فاتحهای از دود سیگار
شبهای کوچه: عنوانی بر خواب انتظار در شبهای کوچهای بیسر و بیته؛ چون دنیا
جنگ: عنوانی بر جنگ و مردمتنی که جنگ را بازیچهی تمایلات خود میدانند
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد: عنوانی بر رفتن، بر غروب و طلوع، و غروب، و طلوع، و…
دوچرخه: عنوانی بر قصه پر سوز و گداز افکار پوسیدهای که دوچرخهسواری را حرام میپندارانند
باری که برای همیشه روی دوش ماند: عنوانی بر آغاز و پایان دفتر گفتگوهای من و ابرام