چهل و دو به شک

ebrambegoo-24

دانلود این قسمت

چهل و دو به شک

عنوانی بر تولد چهل و دو سالگی من و ابرام است، در غیبت صغرای او و شک شیرین من

ابرام یه مدتی بود که نبود… بود، اما پیش ما نبود. دیده‌ین وسط‌های کار آدم یهو به شک می‌افته که اگه نشه چی؟! اگه همه‌ش کشک باشه چی؟ ابرام هم یه همچین جاهایی بود. دیروزها یه روز براش چایی ریختم، نشستم وسط انزواش، بهش گفتم “مگه آشِ زندگی نباید کشک هم داشته باشه؟”… گفت “آش کجا بود؟! همه‌ش کشکه!” گفتم “باز چته ابرام؟!” شش تا قند رو انداخت توی چایی و گفت “خودت می‌ری دم می‌کنی، خودت می‌ریزی‌ش توی فنجون، خودت هم شیرینش می‌کنی… این دنیا اگه کشک هم نباشه، مثل این چایی می‌مونه؛ یکی دم کرده، ریخته تو فنجون، قند انداخته، شیرینش کرده. حالا اگه قند نداشت طوری می‌شد؟” گفتم “نه! نمی‌دونم”… گفت “کرشمه‌های اون کسی که بهش می‌گیم خدا هم این‌جوری‌هاست که شیرین می‌کنه دنیا رو. اگر نه چه فرقی با کشک داره!”

گفتم “خیلی حالت خیلی خرابه ابرام؛ حق داری، اما کار رو زخمی کرده‌ی دیگه، باید تا تهش بری.”

گفت “وقتی یکی می‌گه این‌جا باش تا من بیام، چی‌کار می‌کنی؟” گفتم “وامی‌ایستم تا بیاد”… گفت “ما هم تا حالاش وایستاده بودیم تا بیاد. چایی رو نشون داد و گفت “گفته همین‌ورها توی فنجون بپلک، وقتش که شد میام… می‌دونم که بیرون فنجون خبری نیست‌ها؛ اما می‌خوام چنگ بندازم لبه‌ی فنجون، بزنم بیرون از این موضوع، از این ریختی که جلوه‌ی جعلی دنیاست.” گفتم “واسه چی؟”… گفت واسه این‌که دیگه محتواش شیرین نیست، باهاش حال نمی‌کنم. مگه خودش اختیار نداده؟” گفتم “یعنی چی؟ می‌خوای بری؟!” گفت مگه دست ما بود که بخوایم زندگی رو زخمی کنیم یا نکنیم… گفت باش، ما هم باشیدیم. تا ته‌ش هم می‌ریم. حالا هم فقط می‌خوام برم ببینم کشکه یا چایی‌یه… برمی‌گردم.”

ابرام یه مدتیه که نیست… هست، اما پیش ما نیست.

هست، اما پیش ما نیست.

ایضاح

  • خودگویی‌های مینیمال من و ابرام رو در صفحه‌ی اینستاگرام (اینجا) و قصه‌هام با ابرام رو به صورت فایل‌های صوتی (پادکست) در صفحه‌ی اصلی (اینجا)، کانال تلگرام (اینجا) و اپلیکیشن‌های پادگیر می‌تونین گوش کنین.
  • موزیک متن این قسمت با نام “T’as l’air d’une chanson” از آلبوم ” Je t’aime Paris Alaturka” با اجرای جیهون چلیک است.