باری که برای همیشه روی دوش ماند

ebrambegoo-01

دانلود این قسمت

باری که برای همیشه روی دوش ماند

عنوانی بر آغاز و پایان دفتر گفتگوهای من و ابرام

ما هم یه بار سنگین رو دوش‌مون بود که کمرمون رو خم می‌کرد. اما به کسی ندادیمش ابرام ! شروع کردیم با خودمون حرف زدن.* نه خودمون پا شدیم رفتیم، نه خودمون تونستیم بمونیم. یه سوم‌شخص غایب که تویی ظهور کرد. توهم زدیم که متکلم وحده‌ایم و مخاطب‌مون تویی. نگو، نه اون کسی که حرف می‌زد ما بودیم، نه اون کسی که می‌شنفت تو بودی! شدیم ما و شما و آنها.

اصلن کل زمان‌ها در ما و شما و آن‌ها متجلی شد. بعد، یه وقت به خودمون اومدیم، دیدیم زمان نمنه‌دی بابا! آدم وقتی با خودش حرف می‌زنه، دنیا یا وایستاده یا رفته. انگاری هیچ‌چیز قرار نیست بیاد ابرام. از من متکلم خجسته یه تو باقی مونده‌ی، یه همه‌ی چیزهایی که اومدن و رفتن و دیگه قرار نیست بیان… به همین برکت.

* خودگویی گفته‌هایی‌ست که ما با صدای بلند یا در ذهن خود به خودمان می‌گوییم، و خود را به عنوان شنونده‌ای خطاب قرار می‌دهیم. خودگویی، گفتگویی درونی‌ست که ما برای توصیف رابطه‌ی خود با موقعیت‌ها و پدیده‌ها، و بیان ارتباط خود با خود از آن سود می‌جوییم. برای روشن شدن خودگویی‌های من و ابرام صفحه‌ی درباره را بخوانید.

ایضاح

  • موزیک متن این قسمت با نام Vuk موزیک متن انیمیشنی با همین نام و اثر “پیتر وولف” است.